سلام!!!
خوبین ؟ خوشین ؟سلامتین؟ تعطیلات چسبناک هست؟(می چسبه؟)
من که دارم میمیرم از خوشی ، یعنی همچین چسبیده که کنده نمیشه . ( استفاده از نفت و روغن و مشتقات آن نیز افاقه ای نکرده )

اگر برای شما هم همین طور بوده اصلا د ل نگرون نباشید ! چون با شروع ترم جدید دیدن چهره های : " دوست داشتنی ، گرد ، قلبه ، با ارتفاع حدود ۱.۵ " (ای بابا چرا حرف تو دهن مردم میزارین ، من اصلا منظورم آقای ... نیست!؟) حسابی حالتون رو جا میاره .

شهریه رو هم که کی داده کی گرفته !؟

فعلا مطالب زیر رو داشته باشید تا بعد:


۱- این برای کسانی که یه کم نرمه شیشه دارن و دانشگاه و مسئولینش رو با جان و دل و ... دوست دارن!؟
- دانشگامون رو رنگ کردن
همون طور که خبلی هم میدونن چند تا از بچه های حسابداری ئانشگاه ما رو رنگ کردن ( نه بابا سیاه نکردن!)
خوب ما هم برای انکه محیط درسمون دچار تغییرات ناگهانی نشه و لطمه ای به درس خوندنمون وارد نشه ( آخ که چه درسی میخونیم ما!؟) مجبوریم که وارد عمل بشیم.
برای این منظور خواهران و برادران دست به دست یکدیگر داده ( آ یـــــــــــی  جو نگیرتون بی جنبه ها این فقط یه اصطلاح است ،- یعنی اینکه با هم همکاری کنید- ) و محیط رو مثل روز اولش میکنیم.
بدین صورت که  هر نفر یک مداد یا خودکار یا روان نویس یا ماجیک (بسته به صلیقه )
در دستان مبارک گرفته و همین طور که در دانشگاه قدم مزنید و به امور شخصی و آینده یه خود رسیدگی میکنید تا شاید سر و سامانی پیدا کنید،یه حالی هم به دیوار ها بدین...!
فقط از نوشتن شعار و ... خود داری نمایید ، همچننین برای نکات مهم و لازم در امتحانات پایان ترم هم جای مناسب را پیشاپیش در نظر بگیرید.
قبلا از همکاری شما متشکریم.

۲- این هم برای کسانی که عاشق آمار هستند ( عاشق واقعی...!؟)
-نتایج کارشناسی دانشگاه آزاد
 
                                                                     
 اعلام نتایج فقط با نام و نام خانوادگی
هیچ اطلاعاتی لازم نسیت فقط کافیه که اسم و فامیلش رو بدونید و آمارش رو در بیارین
حال میده ، نـــــــــــــــــــــــــــــــه غلام...!؟
 مخصوصا برایه ... ها که اصلا پایه گذار علوم آماری در سراسر دنیا می باشند!


منتظر یه مطلب خیلی با حال باشین ...!؟ (۲ - ۳ روز دیگه میزارم)

مرسی...، خدانگهدار!!!

ماندنی در کار نیست...! باید رفت.

سلام!!!

خیلی وقته که اینجا چیزی ننوشتم ، و حالا یه اتفاق بد باعث دوباره نوشتنم شد. البته یه چیزهایی نوشته بودم که میخواستم بذارم. ولی این از همشون مهمتره – بگذریم از اینکه دیگه خیلی وقته که چیز های پوچ و بی محتوا جای چیز های مهم رو گرفتن- اگر عمری بود بقیه نوشته ها رو هم می ذارم .
چند روز پیشا یک نفر به رفیق ما گفت که ریزش مو داری و از این حرفا. من بهش گفتم که اصلا مهم نیست که کچل بشی ، اصلا بهش فک نکن به این فک کن که یه روزی میشه که جیزی به جز یه مش استخون ازت نمی مونه چه برسه به مو. همون روز ( یکشنبه ی همین هفته) وقتی رفتم خونه مامانم گفت که این اتفاق برای خاله ش افتاده.
خاله ی مامانم فوت کرده بود.

خاله پروین ما دیگه بین ما نبود...! دیگه نبود که کسی بخواد نگران ریزش موش باشه. دیگه نبود که کسی بخواد نگران آرتروزش باشه. دیگه نبود که کسی بخواد نگران پوکیه استخوانش باشه. دیگه نبود که کسی بخواد بهش تلفن بزنه و احوالش رو بپرسه. دیگه نبود تا وقتی سال نو میشد همه جمع بشیم و به دیدنش بریم. دیگه تو جمع ما نبود ، ما رو گذاشته بود و رفته بود. خاله پروین ما دیگه بین ما نبود...! وقتی که بود مهربون بود ، بشاش بود ، خوش قلب بود ،دوست داشتنی بود ، پیر بود ، بیمار بود ، هر چی که بود ... بود ، حالا دیگه نیست ، رفته ، رفته جایی که از اول باید میرفت ، رفته اون جایی که آمده بود تا بره ، رفته جایی که چند ماه پیش برادرش رفته بود ، رفته جایی که ما هم یه روزی میریم. و این تنها رفتنی یه که هیچ بازگشتی نداره. این تنها رفتنی یه که همه میرن. این تنها رفتنی یه که آدم خیلی چیز ها رو با خودش نمیبره – خیلی چیز ها-. این تنها رفتنی یه که دیگه کسی منتظر آدم نیست ، دیگه کسی انتظار آدم رو نمیکشه ، دیگه کسی چشم براه آدم نیست ( البته اگه آدم کسی رو داشته باشه که منتظرش باشه ، انتظارش رو بکشه ، چشم براهش باشه...!) خوشا رفتن. خوشا خوش رفتن. خوشا خوش آمدن ، خوش بودن ، و خوش رفتن( خوش ماندن ! نه ، ماندنی در کار نیست...! باید رفت. )
و خوشترا با یاد خوش رفتن...!!!
مرسی...،خدانگهدار!!!

سلام!!!

همون طور که میدونید ( البته بچه های دانشگاه میدونند ) تو دانشگاه ما داره برای انجمن علمی انتخابات بر گذار میشه...! ( خوب میشه که بشه .)

البته قبلا هم یک بار این کار انجام شده . و انجمن قبلی می خواد به کار خودش پایان بده ...!
قبل از هر چیز از انجمن علمی قبلی بابت تمام کار هایی که انجام دادند تشکر میکنیم.

تیم S.A.T ( سازگارنیا - طهرانی ) به تازگی شروع به کار کرده و اهداف بزرگی رو در سر می پرورونه.

نام :

علی

علی

شهرت :

جدی طهرانی

سازگارنیا

متولد :

۱۳۶۳/۸/۱

۱۳۶۳/۳/۳۱

محل تولد :

مشهد

مشهد


دانشگاه ما (طبق نوشته ی - در دانشگاه ما چه میگذرد- در اولین شماره از گاهنامه ی دانشگامون)
از تمام امکانات: « رفاهی ، تفریحی ، ورزشی ، کتابخانه ای ،آموزشی ، ایاب ذهاب ،  گارگاهی ، آزمایشگاهی ، تغذیه و سلف سرویس ( الان باز این هاشم میگه انجمن مگه میتونه سلف راه بندازه) ، و امکانات دیگری که در کمتر دانشگاهی در سطح کشور و حتی دنیا دیده شده »  بر خوردار میباشد.

خوب پس همون طور که خودتون هم خبر دارین ما تو دانشگاهمون همه چی داریم فقط یه انجمن کم داشتیم که بشینن دوره هم اختلاط کنند  که اونم داریم راش میندازیم.

اهداف ما از شرکت در این انتخابات :
۱- رسیدن به پول و مقام (که عضویت در انجمن گامی بزرگ در رسیدن به آن میباشد)
۲- استفاده ار اتومبیلی که دانشگاه در اختیار اعضا قرار میدهد ( هر نفر یه۲۰۶ بدون راننده + CD changer )
۳- استفاده ( در واقع سوء استفاده ) از پول و مقام که در اولین مورد به آن رسیدیم جهت گرفتن نمرات هرچه بیشتر  در کلیه دروس و پوشیدن لباس هر جور که دلمان خواهان باشد و آمدن به سر کلاس هر هنگام که وقت آزاد داشتیم ( اگر هم نداشتیم که هیچی ولی تاثیری در نمره پایان ترم قطعا نخواهد داشت)
۴- رسیدن به خود باوری بیش از پیش ( یعنی دیگه  END  خود باوری )

فعلا همین اهداف کافی است ( ای بابا بازم...) آخه ما که مثل بقیه صالح نیستیم که برای نیات بشر دوستانه و...  از این حرفا ، کاندیدا شده باشیم.

اینجا رو هم یه نگاهی بندازید ( هم تیمیمه)

مرسی ...، موفق باشید...، خدانگهدار...!!!
 

معرفی کاندیدای دومین انتخابات انجمن علمی مرکز صنایع و معادن مشهد

معرفی تیم S.A.T (سازگارنیا - طهرانی )


از گروه نرم افزار کامپیوتر


امشب

۱۳۸۳/۲/۲۸